پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

پارسا خوش تيپ 2

گردگیری

خونه مامانی بودیم و زن دایی در حال گردگیری بود که اقا پارسا هم که عاشق این کاره رفت کمک زن دایی قربونت برم همه کاره مامان و بابا       ...
22 آذر 1392

1 روز قبل

جیگرم این عکسا دقیقا ١روز قبل از اوردن دخل لپ تاپه اول اروم می نشستی پای لپ تاپ و تازه غذا هم می خوردی   بعد اروم اروم  میرفتی سراغ لپ تاپ بدبخت   و در اخر یهو حمله..... ...
22 آذر 1392

ترس

پسرم از موقعی که مریض شدی میخواستن بهت سرم بزنن از ارایشگاه ترسیدی و اجازه نمیدی موهاتو کوتاه کنن ماهم مجبور شدیم ببریمت پیش خانم ارایشگر به بهونه اینکه خاله میخواد خوشکلت کنه     ...
18 آذر 1392

6ماهه ي تپل مپل بابا

لحظه شماري مي كرديم كه اين روز برسه و با هم برا گل پسرمون فرني درست كنيم وقتي قاشق رو اورديم طرف دهنت زودي دهنت رو باز كردي و فهميديم كه شكمويي و چون شكمو بودي و خواستني كلي بوسيديمت   تپل مپل بابا تو 6 ماهگي چهار دست و پا مي رفتي و ما ذوقت رو مي كرديم     http://funny.pho.to/wedding_lock/             ...
6 آبان 1392

و اما تولد 1سالگي پارسا جون

15 فرودين 92 روز تولد 1سالگي شما بود   ياداور بهترين روز زندگيمون روز خوبي بود همه با خوشحالي و به خاطر جشن گرفتن اين روز عزيز اومدن خونمون و جشن گرفتن و در اخر و بهتر از هر چيزي هديه ها كه واقعا دست همه درد نكنه و   عكس تولد پارسا با بابا جون و پسرخاله جون بقیه عكسا در دسترس نيست بعدا گذاشته ميشه ...
6 آبان 1392

بهترين اتفاق

واي خداي من پسر كوچولوي ما ديگه بزرگ شده و راه ميره و شيطونياش بيشتر شده و ديگه خودش  دستش رو ميذاره رو زمين و بلند ميشه و چند قدمي برمي داره وااااااااااااااااااااااي   وقتي تاتي تاتي مي كردي من وبابا كلي جيغ ميزديم وذوق ميكرديم و بيشتر تشويقت ميكرديم واسه راه رفتنت.خدايا ممنون   ...
6 آبان 1392

9-10 ماهگي

واي پارسا بالاخره تونستي بشيني ولي فعلا با كمك ما. تنبل خان وقتي مي نشستي زودي مي افتادي_اخ بميرم الهي چقد از پشت مي افتادي تا بالاخره خودت تونستي بشيني. ديگه از اين به بعد مي نشستي تو صندلي غذاخوريت غذاتو ميخوردي قربونت اين چهره پر از تكبرت برم مغروره من ...
6 آبان 1392