رفتن به پارک و گردش
قربونت برم که عاشق رانندگی کردنی و اینجا هم با بابایی رفتیم بیرون کنار رودخونه و شما و بابا رفتین تو اب و اب باری کردین،کاری که شما خیلی دوست دارین ...
نویسنده :
مامان و بابا
17:05
بازی با اسباب بازی
فدای پسر باهوشم که خیلی این اسباب بازیهاش رو دوست داره و خیلی هم با دقت باهاشون بازی میکنه و اینم قطاری که اقا پارسا ساخته و اینجا هم تیپ زدی که با بابا بری بیرون البته تفنگ به دست ...
نویسنده :
مامان و بابا
0:01
کلکسیون خواب اقا پارسا
وقت خوردنته دیگه...
سلام دوستای گلم به خاطر غیبتم شرمنده و دلیلش هم اول شیطون بودن پارسا گله و کمی هم تنبلی خودم،بازم پوزش و اما اقا پارسا واقعا دیگه وقت خوردنته دیگه... جیگرم وقتی اینجور شیرین زبونی میکنی چرا نخواییم بخوریمت؟ و اما شیرین زبونیا:بهت میگیم بابا به پارسا چی میگه؟فورا میگی پســــــــــــــــــــــــــــــــــرم،همه کســــــــــــــــــــــم و مامان رو هم فورا همون شعری که به زبون محلی برات میخونم رو میخونی. ممل و عزیز رو هم اون جمله ی محلی رو که بهت میگن رو میگی که همه ذوقتو میکنن. و این شعر که همراه با بازیه رو کلا حفظی و میخونیش: حمومک مورچه داره &nb...
نویسنده :
مامان و بابا
14:40
عروسی ممل.11/3/93
سلام دوستای گلم شرمنده این چند وقتی که نبودیم به خاطر عروسی ممل بود بله ممل هم عروسی کرد و اقاجون و مامانی تنها شدن ولی خیلی خیلی خوش گذشت و تنها عروسی بود که اقا پارسا اذیت نکرد و مامان همش در حال رقص بود. و همه میگفتن چه پسر خوبی شده و یه چیز تعجب انگیز اینکه شما کلی تو اون شلوغی میخوابیدی قربونت برم که اینقد خوب بودی ولی بعد که اومدیم خونه چون تنها شدی اذیت میکردی حتی حالا... ...
نویسنده :
مامان و بابا
16:32
رفتن به شهرکرد
چ ند وقت پیش رفتیم شهرکرد که به خونه عموی مامان یه سر بزنیم و موقعی که رسیدیم اول رفتیم خونه عمو جلال و عمو سعید هم اونجا بود رفتیم که ببینیمش و بهش بگیم که عزیز دلش براش تنگ شده. خلاصه عجب هوایی داره این شهرکرد خوب و حتی سرد. با عمو جلال و عمو سعید و عمو فرشید دوست بابا رفتیم پارک و حسابی خوش گذشت. قربونت برم که عاشق ابی و همیشه دوست داری اب بازی کنی قایق سواری رو خیلی دوست داشتی و اینم عمو جلال و عمو فرشید ...
نویسنده :
مامان و بابا
12:23