پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

پارسا خوش تيپ 2

خوردن و بازی کردن

اینجا حاضر نبودی نه از برنامه کودکت بگذری نه از ناهارت برا همین اومدی این بالا و... و اینجا هم کمک مامان ابمیوه میگیری که نوش جان کنی قربووووووووووووون دست کوچولوهات برم من و سرگرمی های پارسا جون 1.خمیر بازی 2.ساخت و ساز 3.تلویزیون نگاه کردن   اینم موقعی که بابا میخواست از گل پسر خوش تیپش عکس بگیره که اقا اجازه نمیداد و ناز میکرد و اینجا هم اقا از خواب بیدار شدن و لپ تاپ رو که دست مامان بوده رو دیدن و دویدن گفتن که لطفا لپ تاپ بده میخوام کارامو کنم منو میگی دیگه کم اوردم اونم اقا تو حالت خواب بوده... دوســــــــــــــــــــــ...
1 آذر 1393

پارسا خوابالو

اینجا ظهر نخوابیده بودی که سر شب دیگه نتونستی تحمل کنی و جلو تلویزیون خوابت برد اینجا هم ظهر 2 ساعت خوابیدی و به زور بیدارت کردم و گذاشتمت جلو تلویزیون وصداشو زیاد کردم ولی بازم اقا خوابش برد... و اما تو ماشین... ...
28 آبان 1393

کارا و حرفای قشنگ و جدیدت

عزیزمی که باهوشی و عاشق زبان انگلیسی من اونشب تازه از شما انگلیسی مژه رو یاد گرفتم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ همه دوست دارن چون کلی کلمات انگلیسی بلدی. و بعضی مواقع وقتی چیزی میخوری و دوست نداری به ما بدی کلی دلیل و برهان میاری که ما نخوریم مثلا اونروز داشتی بعد هرگز پفک میخوردی اخه بابا اجازه نمیده که پفک و چیپس و... بخوری،بعد منم میخواستم بردارم که گفتی مامان پفک نخور دلت درد میگیره و من باید بخورم تا دلم خوب بشه ولی اگه شما بخورین مث زرافه پاهات و دلت دراز میشه که من کلا قانع شدم که نخورم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ قووووووووووووووووووووربووووووووووووووووون دلیل اوردنات نفس مامان و بابا و کلا یه حرفایی میزنی قلمبه که همه میمونن ولی ا...
2 آبان 1393

و اما مسافرت به شمال در تاریخ 7مهر تا 11 مهر

ما روز 6 مهر ساعت 10 صبح حرکت کردیم و شب خونه عمو احسان دوست بابا که کرج بود موندیم و فردا صبح به سمت نور از شهرهای مازندران حرکت کردیم چون بابایی اونجا هتل رزو کرده بود.خلاصه عجب هوایی و عجب جاده ای که ادم هر وقت میره براش تازگی داره و لذت بخشه... و یه چیز جالب اینکه شما اصلا تو ماشین اذیت نکردین و واقعا پسر خوبی بودی و کاری کردی که به ما خیلی خوش گذشت دوست داریم پسل خوب و اما کارای شما تو ماشین و اما رقصیدن پسر و پدر و خوابیدن تو ماشین و بین راه وایسادن واسه خوردن ناهار و چای خوردن و خستگی در کردن و اما رسیدن به هتل و خستگی در کردن و شیطنتای خوشکل اقا پارسا عشق م...
21 مهر 1393

کارها و هنرنمایی های گل پسر

پارسا جونم شما پرهام نوه عموی بابا رو خیلی دوست داری و هم بازیهای خوبی هستین و همسایه هم هستیم و یا شما میری پیش پرهام برا بازی یا اون میاد و این عکسا هم موقعیکه پرهام اومده بود خونمون و شما مشغول بودین و اینجا هم موقعی که تنهایی و خیلی خیلی نقاشی کردن رو دوست داری و همچنین بازی با اجراتو و اما هنر نمایی گل پسر در حمام ...
21 مهر 1393

و اما یه خبر خوب

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام و اما یه خبر خوب که اقا پارسای شیطون ما کمی البته کمی ارومتر شده و ما رو خوشحال کرده. ولی همچنان شیرین زبونیات رو داری قربونت برررررررررررررررررررم و به خاطر همین که پارسا جون ارومتر شد بابا گفت میریم مسافرت اونم شمااااااااااااااااااااااااااااال اخ جون شماااااااااااااااااااااااااااااااال
18 مهر 1393