پارساپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

پارسا خوش تيپ 2

لحظه های اخر سال 93

سلام دوستان بعد از کلی دویدن و خونه تکونی بالاخره تونستم پست بذارم،اقا پارسا تو خونه تکونی حسابی اذیت کرد ی و داغون شدم وقتی نمونده پیشاپیش سال نو همگی مبارک و سال پربرکتی داشته باشین به همراه بچه های نازمون و این لحظه پارسا خواب قربونش برم عزیزم امیدوارم همیشه سلامتیتو ببینم دوست دارم و عیدت مبارک عشقمون ...
1 فروردين 1394

کارای خوشکلت

شما عاشق برفی جوری که تو راه اصفهان بودیم که تو جاده برف میبینی و ما رو مجبور میکنی تو اون هوای سرد وایسیم که شما بازی کنین. وهنرنمایی اقا پارسا تو ماشین،اینجا دیگه حوصله ات سر رفته بود حسابی و اما تلویزیون نگاه کردن و در حال خوردن کاکایو ...
7 اسفند 1393

و اما یه خبر خوب

بله خبر خوب ما هم اینه که اقا پارسای ما مردی شده واسه خودش و خودش تنها تو اتاقش میخوابه.قربونت برم که میگی من شجاعم و خودم تنها تو اتاقم میخوابم و حتی از تاریکی نمیترسی. فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدای دو چشمونت ...
7 اسفند 1393

گشت و گذار اقا پارسا

عزیزم که عاشق گشت و گذار و بازی هستی،من و بابا رسول هم سعی میکنیم تا بتونیم شما رو ببریم بگردونیم چون شما نفــــــــــــــــــــــــــــــــس مایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی. و رست بابا که شروع میشه ما خونه بند نمیشیم اینجا رفتیم یاسوج شیلات اقاجون(بابای مامان) و شما کلی بازی کردی و رفتی پیش ماهی ها و کلی هم ماهی خوردی و به زور ازت عکس میگیریم و اینجا با اجی ستایش(دختر خاله جان)و نیایش خانم دختر دایی هادی و شما یا نگاه نمیکردین یا... اینم بغل دادا حسین پسر خاله جان اینجا هم بابا و اقاجون ماهی برامون کباب میکنن اخ جون و شما هم همونجاها بودی برای خوردن و رفتن به شهربازی عشق...
26 بهمن 1393

و اما هستی خانم

هستی خانم دختر عموی اقا پارساس و اقا پارسا یه عالمه دوسش داره و خودشو خیلی بزرگ میدونه و میگه میخوام برم سر کار و برا هستی خانم لباس و لاک بخرم چون داداششم. قربونت برم داداش مهربون اینجا هستی تازه بدنیا اومده و اما اینجا نزدیکه 3 ماهه هستی خانم دوست داریم. ...
26 بهمن 1393

و اما رفتن گل پسر به مهد

بعد از اصرار زیاد پارسا برای مهد رفتن و اینکه تو خونه واقعا تنها بود و حوصلش سر میرفت بالاخره رفتیم و مهد ثبت نامش کردیم و روز یکشنبه رفتیم مهد و من پیش مدیر کار داشتم و شما رفتین پیش بچه ها و اصلا سراغ منو نگرفتی منم دیدم که ارومی و خوشحال دیگه نیومدم پیشت که عادت کنی و ساعت 12 که شد اومدم توی کلاست دنبالت و شما قبول نمیکردی که بریم خونه خلاصه که خوشم میاد که عاشق بازی هستی و خوب زود با همه چیز کنار میای قربونت برم من.حالا هر روز به زور از خواب بیدارت میکنم اخه عادت نداشتی صبح زود بیدار شی ولی با ذوق میری و دیگه دم مهد کهمیرسیم دیگه ما رو نمیبینی و با اون خاله دم در میری داخل. اینجا هم اماده شدی که بری مهد میبینی چقد مو...
24 دی 1393

شیرین زبونم

اما از شیرین زبونیات چی بگم که همه رو شیفته خودت کردی. زبون میریزی بیا و ببین. شبا که میخوای بخوابی میگی من دلم شیر میخواد و دلم شیر نخورده که گوی(قوی)بشه. تا بیای بخوابی صدبارو در یخچال میری و میگی من دلم چی میخواد. برا نی نی عمو هم که شعر میخونی و میگی: هستی خانم                  بله کجایی خانم                   بله میای بریم                     نمی...
18 دی 1393

و اما کارای گل پسر

عزیزمی که وحشتناک ریزبین و با دقتی،وقتی میخوای کتاب رنگ امیزیت رو رنگ کنی اول نگاه میکنی ببینی چه رنگایی میخوای بعد با دقت رنگ میکنی و هی میگی نباید از خط بیرون بزنی و سعی میکنی که کامل رنگ بشه و جای کوچیکشم نمونه. و اینجا هم یه روز بارونی با بابا رفتیم بیرون و شما خیلی خیلی دوس داشتی و کلی زبون ریختی که من اینجا رو خیلی دوست دارم و هر وقت هم برف اومد میام برف بازی و کلی راه رفتی و اما بازم هنر نمایی پارسا تو حمام و کاری که دوست داره و میگه بریم تو حمام گواش بازی و اما بازم ژله عشق پارسا یعنی باید هفته ای 2 بار رو ژله داشته باشیم ...
18 دی 1393

باز اومدیم

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام ما اومدیم پسر گلم این چند وقت نبودم که پست بذارم شرمنده اخه دستم به خودت بند بود،1 ماهی بود که سرما خوردی اونم بدجور برا همین نتونستم بیام.ولی الان که اومدم... دوســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم یه عالمه ...
18 دی 1393